محل تبلیغات شما



ذکر و یاد خدا در زندگی ما چه تاثیری دارد؟

 

از جمله مباحثی كه در آموزه های دینی، مورد توجه قرار گرفته و حفظ و مراقبت از آن، به همگان توصیه شده است، ذكر» و یاد خدای متعال در تمام مراحل زندگی است، بدون این كه به زمان، مكان و شرایط خاصی، محدود و منحصر شده باشد.
امام صادق(ع) می فرماید: هر چیزی حدی دارد كه در آن جا به پایان می رسد مگر یاد خدا كه حدی پایان پذیر ندارد. خداوند عزوجل فرایض را واجب كرد و هر كه آن ها را به جای آورد، همان حد آن هاست. مگر ذكر، كه خدای عزوجل به اندك آن، رضایت نداده و حدی كه در آن جا، پایان پذیرد، برایش قرار نداده است، سپس این آیه را تلاوت كرد: ای كسانی كه ایمان آورده اید خدا را، بسیار یاد كنید و بامدادان و شامگاهان او را تسبیح گویید.» (احزاب.42) (1)
در حدیث دیگری امام صادق(ع) می فرماید: فاكثروا ذكرالله ما استطعتم فی كل ساعه من ساعات اللیل و النهار فان الله امر بكثره الذكر له؛ (2) تا آن جا كه می توانید در تمام لحظات و ساعات شب و روز، خدا را بسیار یاد كنید زیرا خداوند به بسیار یاد كردن خود فرمان داده است.»
نوشتار حاضر در صدد بررسی آثار ذكر و یاد خداوند در زندگی انسان از دیدگاه قرآن كریم است.

معنی ذكر

اهل لغت در تعریف ذكر گفته اند: الذكر جری الشی علی لسانك؛ (3) ذكر جاری كردن چیزی بر زبان است. راغب اصفهانی ذكر را به دو نوع لفظی و قلبی، تقسیم كرده، می گوید: ذكر لفظی و قلبی، همان گونه كه به تنهایی و جدای از هم، امكان وقوع دارد، به صورت همزمان نیز ممكن است محقق شود؛ به گونه ای كه قلب و باطن انسان ذاكر، در حین جاری كردن الفاظ و كلمات، معانی و پیام الفاظ و اذكار را نیز به خوبی دریافت نموده متوجه شود.
در واقع، ذكر خدا به معنای خدابینی» و توجه به قدرت مطلق اوست كه همه جا حاضر و ناظر بوده و عالم هستی با تمام وسعت و گستردگی آن، از بزرگترین كهكشان ها تا كوچك ترین موجودات ذره بینی، تحت سیطره و قدرت او قرار دارند. هرگاه یاد چنین قدرت با عظمت، بر زبان، جاری شده، درون و باطن انسان نیز آن را درك نماید، بدون شك، تأثیر شگرفی بر اعمال و رفتار انسان، خواهد داشت. چنانكه امام صادق(ع) می فرماید: . ذكر بدین معنی است كه وقتی با چیزی، مواجه می شوی كه خدای متعال به آن، امر كرده است، آن را انجام دهی و اگر نهی كرده از آن دوری نمایی.»(4)

مراتب ذكر

ذكر، دارای مراتب مختلفی است كه از ذكر لفظی شروع و تا انقطاع كامل و رسیدن به قرب حق، ادامه پیدا می كند. اولین مرتبه ذكر، ذكر لفظی است كه انسان با تكرار الفاظ و اذكار مخصوصی، یاد و نام خدای متعال را بر زبان جاری نموده و در حین ذكر لفظی، زبان را از اعمال و گناهانی چون: غیبت، تهمت، دروغ و. باز می دارد و زمینه رسیدن به مراحل بالاتر را فراهم می سازد.
مرحله دوم، مرحله ذكر معنوی است؛ انسان ذاكر در این مرحله، علاوه بر جاری نمودن الفاظ، به معانی و مفاهیم بلند آن نیز توجه دارد.
مرحله سوم، ذكر قلبی است. در این مرحله یاد و نام خدای قادر مطلق، از كانون قلب انسان ذاكر، جریان و سریان پیدا نموده، روح و روان او را صیقل می دهد.
مرحله چهارم كه عالی ترین مرحله ذكر به شمار می رود آن است كه بندگان خاص خداوند در تمام لحظات زندگی، اعمال، رفتار، گفتار و افكار و خویش را در محضر حق تعالی، احساس می كنند؛ به گونه ای كه لحظه ای غفلت از خدا را گناه می دانند. در چنین حالتی، انسان ذاكر، تمام وجودش را از عشق به حق لبریز و خود را به منبع انوار الهی، متصل می بیند و امور مادی و غیرخدایی را به كلی فراموش می كنند.

آثار ذكر خدا

ذكر و یاد خدای متعال در صورتی كه تداوم پیدا كرده و از حوزه و دائره لفظ، عبور و با روح و روان انسان، عجین شود، آثار گرانبهایی را، به دنبال خواهد داشت كه به صورت اجمال مرور می شود:

1) رعایت احكام الهی

اولین اثری كه یاد خدای متعال، به همراه دارد، تقید و پایبندی انسان ذاكر، نسبت به دستورات الهی و رعایت حلال و حرام خداوند است. در واقع، ذكر خدای متعال، باعث می شود انسان، نعمت های الهی و اجر و پاداشی را كه به بندگان صالح و درستكار، وعده داده شده، به یاد آورد و برای رسیدن به آن، تلاش مضاعف نموده، و پذیرش مشكلات بندگی، برایش آسان شود. از سوی دیگر به واسطه تقویت ایمان، اراده ذاكر در جهت رعایت احكام و دستورات الهی، برای نجات و رهایی از عذاب و آتش جهنم كه برای انسان های متخلف، وعده داده شده، قوی تر خواهد شد؛ لذا قرآن می فرماید: مؤمنان كسانی هستند كه هر گاه نام خدا برده شود، دلهایشان، ترسان می گردد و هنگامی كه آیات او بر آن ها خوانده می شود، ایمانشان افزون تر می گردد.»(انفال.2)
در آیه دیگری می خوانیم: آنچه را از كتاب ]آسمانی[ به تو وحی شده، تلاوت كن و نماز را بر پا دار كه نماز ]انسان را[ از زشتیها بازمی دارد و یاد خدا بزرگتر است و خدا از آنچه انجام می دهید، آگاه است.» (عنكبوت. 54)
امام صادق(ع) می فرماید: از جمله سخت ترین تكالیف الهی درباره بندگان، سه چیز است. سومی، یاد خدا است، منظور از یاد خدا این نیست كه انسان، سبحان الله و الحمدلله را تكرار نماید، مقصود این است كه شخص آن چنان باشد كه تا با كار حرامی مواجه شد، یاد خدا كه همواره در دلش هست، جلو او را بگیرد.»(5) آن حضرت درباره آیه ولذكر الله اكبر» نیز می فرمایند: منظور به یاد خدا بودن در هنگام رو برو شدن با حلال و حرام خدا است»(6)
بنابراین اولین اثر یاد خدای متعال، تقید و پایبندی انسان ذاكر، نسبت به احكام الهی است، و هر قدر، یاد خدای متعال در ظاهر و باطن انسان از نظر كمیت و كیفیت، بیشتر و عمیق تر شود، تقید و پایبندی انسان در برابر قوانین الهی، بیشتر خواهد شد.

2) بصیرت و بینایی

بصیرت و روشن بینی، اثر دیگری است كه ذكر و یاد خدای متعال، به دنبال دارد. قرآن می فرماید: پرهیزگاران، هنگامی كه گرفتار وسوسه های شیطانی شوند، به یاد ]خدا و پاداش و كیفر او[ می افتند و ]در پرتو یاد او، راه حق را می بینند و[ ناگهان بینا می شوند.»(اعراف. 201)
جملهاذاهم مبصرون» اشاره به این حقیقت دارد كه وسوسه های شیطانی، پرده بر دیده انسان می افكند؛ آن چنان كه راه را از چاه، دوست را از دشمن و نیك را از بد، نمی شناسد، ولی یاد خدا به انسان بینایی و روشنایی می بخشد، قدرت شناخت واقعیت ها را به او می دهد، شناختی كه نتیجه اش نجات از چنگال وسوسه هاست.(7)
امام علی(ع) می فرماید: علیك بذكر الله فانه نور القلوب؛(8) بر تو باد به ذكر خدا كه آن روشنایی دل هاست» و در جمله دیگر می فرماید: الذكر، جلاء البصایر و نور السرایر؛(9) یاد خدا، جلادهنده بینش ها و روشنایی درون هاست.»

3) ایمنی از نفاق

ایمنی و سلامتی از نفاق، اثر دیگر از آثار ارزشمند یاد خدای متعال برای انسان ذاكر است. قرآن می فرماید: منافقان، خدا را فریب می دهند و حال آن كه خدا فریبشان می دهد و چون به نماز برخیزند با اكراه و كاهلی برخیزند و برای خودنمایی و فریب، نماز می خوانند و جز اندك، خدا را یاد نكنند.» (نساء142.)
ذكر اندك منافقان، باعث دوری آنان از خدا و در نتیجه موجب فریب كاری و نیرنگ بازی آن ها با خدا و خلق خدا می شود. رسول اكرم(ص) می فرماید: من اكثر من ذكر الله فقد بری من النفاق؛(01) هر كسی خدا را فراوان یاد كند؛ از نفاق به دور ماند.»
امام علی(ع) نیز می فرماید: و خدای عز و جل را بسیار یاد كنید كه آن بهترین یادهاست و از نفاق، مصون می دارد و از آتش نگه می دارد.»(11)

4) ثواب ویژه

از جمله آثار ذكر حق و یاد خدا ثواب ویژه آن است؛ چرا كه انسان ذاكر تا هنگامی كه یاد خدا را در ظاهر و باطن رعایت كند، به منزله كسی است كه مشغول نماز و انجام ركوع و سجود باشد؛ همچنانكه نماز هم به خاطر ذكر خدا اقامه می شود، خداوند می فرماید: من الله هستم معبودی جز من نیست مرا بپرست و نماز را برای یاد من به پا دار.»(طه. 41)
رسول اكرم(ص) می فرماید: لاتزال مصلیا قانتا ما ذكرت الله قائما او قاعدا او فی سوقك او فی نادیك او حیثما كنت؛(21) مادام كه به یاد خدا باشی، ایستاده یا نشسته، در بازار و یا در محفل صمیمی و یا هر كجا كه باشی، پیوسته درحال نماز و قنوت هستی.»
امام باقر(ع) نیز می فرماید: مومن تا زمانی كه به یاد خدا باشد ایستاده و یا نشسته و یا خفته، پیوسته در حال نماز است خدای تعالی می فرماید: آنان كه خدا را ایستاده و نشسته و به پهلو یاد می كنند.»(31)

5) توجه خداوند به انسان ذاكر

یكی دیگر از آثار یاد خدای متعال، این است كه توجه پروردگار جهان نسبت به بنده اش، بیشتر خواهد شد. به عبارت دیگر، هرگاه بنده ای، دائم الذكر بوده و یاد و نام خدای متعال را بر لب داشته باشد و همراه با ذكر لفظی، روح و روان و قلبش نیز با زبان همراه شود، خدای متعال نیز در مقابل، بنده اش را بیشتر مورد عنایت و توجه قرار داده و به یاد او خواهد افتاد؛ لذا در سوره بقره می خوانیم: فاذكرونی اذكركم(بقره152.)؛ مرا یاد كنید تا شما را یاد كنم.»
از امام صادق(ع) از قول ذات باری تعالی نقل شده است كه: ای پسر آدم! در درون خود به یاد من باش تا من هم در جانم به یاد تو باشم. ای پسر آدم! در خلوت به یاد من باش تا در خلوت به یاد تو باشم. ای پسر آدم! در میان جمع مرا یاد كن تا تو را در میان جمع بهتر از جمع تو یاد كنم. هیچ بنده ای نیست كه خدا را در بین مردم یاد كند، جز این كه خداوند او را در جمع ملائك یاد خواهد كرد.»(41) رسول اكرم(ص) نیز می فرماید: خدای تعالی فرمود: بنده ام! اگر مرا در تنهایی یاد كنی تو را در تنهایی یاد كنم و اگر در میان جماعتی، یادم كنی، تو را در میان جماعتی بهتر و فراوان تر از جمع تو، یاد كنم.»(51)

6) آرامش دلها

و بالاخره شاه بیت اصلی یاد خدا و به عبارتی، نتیجه نهایی ذكر حق، گوهر نایاب انسان ها، اصل ارزشمند آرامش دل ها و قلوب انسان های ذاكر است. برای روشن شدن مطلب، ذكر مقدمه ای لازم به نظر می رسد:
انسان، موجود اجتماعی و دارای قوه تعقل و اندیشه است. نیرویی كه باعث می شود انسان در ارزیابی عملكرد روزانه اش، نیم نگاهی به گذشته داشته باشد و چشم اندازی نیز برای آینده خود، ترسیم كند. در تحلیل و ارزیابی حوادث و ترسیم چشم اندازی از آینده، بدون شك حقایق، بایدها و نبایدها در ذهن و ضمیر انسان، خطور می نماید كه به نوعی آرامش انسان را برهم زده، اضطراب و نگرانی را فراروی او قرار می دهد. ترس و دلهره از مسایل ی، اقتصادی، فرهنگی و خطرات دشمنان داخلی و خارجی و هزاران حوادث و اتفاقات كه هر لحظه و ساعتی، امكان دارد به وقوع بپیوندد، سلامتی و موقعیت انسان و یا اطرافیان او را به خطر اندازد و زندگی را به كام انسان، تلخ و ناگوار سازد. تلاش و فعالیت انسان در طول تاریخ، متوجه همین مطلب بوده است كه چه باید كرد تا اضطراب و نگرانی از قلمرو زندگی انسان، رخت بربندد و به جای آن، آرامش و آسایش به وجود آید.
از جمله آثاری كه در آموزه های دینی برای اصل ارزشمند ذكر» و یاد خدای متعال، گفته شده است، اصل آرامش است. قرآن كریم در جمله ای كوتاه، ولی نغز و پرمحتوا، می فرماید: الابذكر الله تطمئن القلوب؛(رعد28.) آگاه باشید كه تنها راه مطمئن برای رسیدن به آرامش دل ها، یاد و نام خداوند است.»
ذكر و یاد خداوند و دقت و تأمل در آیات آسمانی او، انسان را متوجه این نكته می سازد كه تمام فعل و انفعالات كه در عالم هستی از كرات و كهكشان ها گرفته تا ذرات ریز و كوچك ذره بینی» محقق می شود، خارج از قلمرو و قدرت مطلق الهی نخواهد بود. ایمان و اعتقاد به قدرت و نیروی برتر و بالاتر از نیروهای مادی و طبیعی و ارتباط با آن، در واقع نگرش انسان را نسبت به جهان هستی، شكل خاصی می دهد، جهان را هدفدار و هدف را خیر و سعادت و تكامل انسان معرفی می كند و دنیا را به عنوان كشتزار آخرت، قلمداد می نماید. با چنین بینشی، انسان حتی اگر در ظاهر ابرقدرت جهان شود، در برابر قدرت مطلق الهی، درحدی نیست كه بتواند نظام حاكم بر عالم خلقت و هستی را ذره ای مختل سازد.
هرگاه انسان مؤمن و متدین در سایه تقوا و تدین، دائم الذكر بوده و با تفكر و تأمل در آیات الهی از آموزه های بی بدیل آن، بهره مند شود. اصول و ارزش های گرانسنگی را به دست خواهد آوردكه هركدام می تواند زندگی انسان را دگرگون ساخته و متحول سازد.
انسان باید بداند كه خداوند قادر متعال از رگ گردن، به او نزدیك تر است. (ق16.) و چنانكه از او چیزی بخواهد، دعایش را مستجاب خواهد كرد؛(بقره6.) چرا كه خودش فرموده است: مرا بخوانید تا شما را اجابت كنم؛ و قال ربكم ادعونی استجب لكم»(غافر60.) اگر انسان باور داشته باشد كه هرجا سه نفر با هم به رازگویی مشغول شوند خداوند چهارمی آنان خواهد بود و خدایی كه اعمال خوب و بد انسان را در دستگاه خلقت و آفرینش خود دقیقاً محاسبه خواهد نمود:(زال.8) و نه تنها اجر و پاداش نیكوكاران را ضایع نخواهد كرد:(توبه120.) بلكه مزد و پاداش آنان را چندین برابر خواهد داد:(انعام160.)
با چنین اعتقاد و باورمندی، انسان هرگاه در برابر سیل حوادث اندوهناك، قرار گیرد، مردانه می ایستد و می گوید به ما جز آنچه خدا برایمان، مقرر و مقدر كرده است، نخواهد رسید.(توبه51.) چنین انسان هایی در برابر مصائب و مشكلات، مضطرب نشده، جزع و فزع نخواهند كرد؛ چون اعتقاد دارند و می دانند كه اگر مگسی چیزی از انسان برباید، بازگرفتن آن، بدون اذن و اراده الهی، امكان پذیر نخواهد بود:(حج73.)
چنین انسان هایی به رزق و روزی، مقام و موقعیت زندگی، و صحت و سلامت خود، اطمینان پیدا كرده و می داند كه هیچ قدرتی، بدون اذن و اراده الهی، قدرت و توانایی دخالت و سنگ اندازی در زندگی او را نخواهد شد؛ چراكه لشكریان زمین و آسمان ها از آن خداست و او دانا و حكیم است:(فتح.4)
باشد كه خدای متعال، توفیق دهد تا در ظاهر و باطن، خلوت و جلوت، و در تمام مراحل زندگی، یاد و نام او را ، همراه داشته و از آثار ارزشمند آن، به خصوص آرامش درونی بهره مند شویم، همان اصل ارزشمندی كه بشر در طول تاریخ، به دنبال آن بوده و شب و روز تلاش داشته و دارد تا به صورت نسبی، برای خود، خانواده اش و. تأمین و مهیا سازد.

 

پانوشت ها:


--------------------------------------------------------------------------------
1- الكافی كلینی، ج2، ص498
2- همان، ج8، ص7
3- كتاب العین، ج5، ص346؛ لسان العرب، 4، ص308، ذیل ماده ذكر»
4- الكافی، ج2، ص
5- الكافی، ج2، ص170
6- میزان الحكمه، ج4، ص56، ج6457
7- ر.ك، تفسیر نمونه، ج7، ص56
8- غرر الحكم، ج9، ص3642
9- همان، ج9، ص3629
10- میزان الحكمه، ج4، ص52
11- بحارالانوار، ج47، ص291
12- میزان الحكمه، ج4، ص44، ج6383
13- وسائل الشیعه، ج7، ص150، ج8975
14 و 15- بحارالانوار، ج9، ص158

 

به نظرشماذکرویادخدادرزندگیتان چه تاثیری داشته است؟ؤ


 

مدارا با والدین:

بکر بن صالح گوید: دامادم به امام جواد (علیه السلام) نوشت: پدرم مرد ناصبی بد اعتقادی است و از جانب وی با شدائد و زحماتی چند روبرو گشته‌ام، در صورت صلاحدید درباره‌ام دعا کنید، و بیان فرمائید که نظرتان در این باره چیست؟ آیا با وی به دشمنی و پرخاش برخیزم یا مدارا نمایم؟

حضرت در پاسخ نوشتند: نوشته‌ات را فهمیدم و به آنچه در باره پدرت یاد کردهای پی بردم، و ان شاء اللَّه در باره تو دست از دعا نمی‌کشم، و مدارا برای تو بهتر از دشمنی و پرخاشگری است، و همراه با هر مشکلی آسانی است، صبر را پیشه ساز که عاقبت از آن پرهیزکاران است، خداوند تو را بر ولایت آن کس که ولایتش را پذیرفته‌ای ثابت بدارد،. .

بکر گوید: پس از آن خداوند دل پدر او را مطابق میل وی برگرداند به طوری که در هیچ چیز با او مخالفت نمی‌ورزید.

از کافی به سندش تا معمر بن خلاد آمده که به امام رضا (علیه‌السلام) گفتم: دعا کنم در حق پدر و مادرم که مذهب حق را نمی‌شناسند؟ فرمود: برایشان دعا کن و از آن‌ها صدقه بده و اگر زنده‌اند و عارف به حق نیستند ، با آن‌ها مدارا کن که به‌راستی رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرموده: راستش خدا مرا برای رحمت فرستاده نه برای عقوق و ناسپاسی.

 

جهنم

 

مدارا با کودکان:

حق خردسال این که به او مهربان باشی و او را پرورش و آموزش دهی، از او درگذری و پرده پوشی کنی و نرمش کنی و کمکش کنی و خطاهای نوجوانیش را نهان داری که سبب توبه او گردد و با او مدارا کنی و کشمکش نکنی که مایه کندی رشد او شود.

 

مدارا با همسر:

امیرالمۆمنین علی علیه السلام در وصیتش به محمد بن حنفیه فرمود: فرزندم، … زن قهرمان نیست بلكه شاخه ریحان است. بهرحال با او مدارا كن و به خوبى با او همراهى كن تا زندگیت گوارا گردد».

در اندرزهای لقمان به فرزندش: پسرم! با سه کس مدارا لازم است: بیمار، پادشاه و زن. و در زندگی قانع باش، تا بی‌نیاز و شاد زندگی کنی، و پرهیزکار باش، تا گرامی شوی و با پرهیزکاران محشور گردی.

 

مدارا با خویشاوندان:

امیر مۆمنان برای مردم سخنرانی کرد، خدا را سپاس کرد و او را ستود و سپس فرمود: هیچ کدام شما مردان گر چه صاحب فرزند است از عشیره و تبارش بی‌نیاز نباشد، و از مدارا، و گرامی داشت آنان و از این که از او به دست و زبانشان دفاع کن‌اند، آن‌ها بیش از مردم دیگر در پشت سرش از او نگهداری توان‌اند و پریشانی او را بیش‌تر آرامش دهند، و بر او دلسوزتر باشند در آسیبی که به او رسد.

 

مدارای مسئولین با عموم مردم:

از رهنمودهای امام علی علیه السلام به حذیفة بن یمان (ره) استاندار مدائن:

آغوشت را به روی مردم باز کن، و در مجلس و رفت و آدم‌ها، با آنان مدارا کن.و حضرت در خطابه‌ای به مردم مدائن فرمود: من حذیفه را بر امورتان منصوب نمودم، و او از نیکان و صالحان است، و امیدوارم با صلاح عمل نماید، و من او را مأمور احسان به نیکان و سختگیری بر بدان و مدارا با خوبانتان کردم. و هر کس به برادر مسلمانش قرض دهد، . اگر پس از تمام شدن مهلت، هنگام مطالبه با او مدارا کند، از صراط مانند برق جهنده و سریع می‌گذرد و حساب و کیفری در پیش نخواهد داشت.


 

حقوق اهل بیت (ع) و وظایف ما

غیر از مودت اهل بیت که در قرآن هم آمده است ، در روایات فراوانی حقوق آنان بر عهده ما و وظیفه ما در برابر اهل بیت بیان شده است و ابواب متعددی از احادیث درباره ولایت ، محبت ، مودت و نصرت اهل بیت وجوددارد(16)که فهرستی از آن حقوق و وظایف ، چنین است :

1 - مودت و محبت .

در زیارت جامعه است :

 بموالاتکم تقبل الطاعة المفترضة و لکم المودة الواجبة » .

به سبب ولایت شما طاعت واجب پذیرفته می شود و مودت واجب » برای شماست .

پیامبر خدا صلی الله علیه وآله در حدیثی مفصل ، خطاب به سلمان و ابوذر و مقداد از جمله فرموده است :

صفحه

 ان مودة اهل بیتی مفروضة واجبة علی کل مؤمن ومؤمنة . . . » (17)

مودت اهل بیت من بر هر مرد و زن با ایمان ، فرض و واجب است .

امام علی علیه السلام فرمود :  علیکم بحب آل نبیکم فانه حق الله علیکم »()

بر شما باد محبت دودمان پیامبرتان ، که این حق خدا بر گردن شماست .

2 - تمسک و چنگ زدن به آستان آنان .

پیامبر خدا صلی الله علیه وآله فرمود :  من تمسک بعترتی من بعدی کان من الفائزین » . (19)

هر کس پس از من به خاندانم چنگ بزند و تمسک جوید ، از رستگاران خواهد بود .

3 - ولایت و پذیرش رهبری آنان .

علی علیه السلام فرمود :  لنا علی الناس حق الطاعة والولایة » . (20)

برای ما بر عهده مردم حق اطاعت و ولایت است .

4 - مقدم داشتن آنان بر دیگران .

رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود : اهل بیتی نجوم لاهل الارض ، فلا تتقدموهم و قدموهم فهم الولاة بعدی »(21).

خاندان من ستارگانی برای اهل زمین اند ، پس از آنان جلو نیفتید ، بلکه آنان را جلو اندازید ، که آنان پس از من والیان اند .

5 - اقتدا به آنان در امور دین و دنیا .

 اهل بیتی یفرقون بین الحق والباطل و هم الائمة الذین یقتدی بهم » . (22)

اهل بیت من میان حق و باطل را جدا می کنند و آنان پیشوایانی هستند که باید به آنان اقتدا کرد .

6 - اکرام و احترام نسبت به آنان .

 ایها الناس ! عظموا اهل بیتی فی حیاتی و من بعدی و اکرموهم و فضلوهم » . (23)

ای مردم ، اهل بیت مرا بزرگ بدارید ، چه در حال حیاتشان چه پس ازمن و آنان را احترام و اکرام کنید و آنان را بر دیگران برتری دهید .

7 - ادای خمس اموال و درآمدها .

آیه 41 انفال ، خمس را برای خدا و رسول و ذوی القربی و . می داند .

8 - نیکی کردن و پیوند داشتن با آنان و ذریه ایشان .

امام صادق علیه السلام : من لم یقدر علی صلتنا فلیصل صالحی موالینا یکتب له ثواب صلتنا » .(24).

هر کس نتواند با ما صله و پیوند و نیکی داشته باشد با دوستان صالح ما پیوند داشته باشد ، تا برای او پاداش ارتباط با ما و نیکی به ما نوشته شود .

صفحه 20

9 - صلوات و درود فرستادن بر آنان .

پیامبر خدا صلی الله علیه وآله فرمود : من صلی صلوة لم یصل فیها علی ولا علی اهل بیتی لم تقبل منه » . (25)

هرکس نمازی بخواند که در آن بر من و اهل بیتم صلوات نفرستد ، نمازش از او پذیرفته نیست .

10 - یاد کردن آنان و فضایلشان .

امام صادق علیه السلام فرمود : خیر الناس من بعدنا من ذاکر امرنا و دعا الی ذکرنا » .(26).

بهترین مردم پس از ما کسی است که کار و فرهنگ ما را یاد کند و مردم را به یاد ما فراخواند .

امام باقرعلیه السلام فرمود :  ان ذکرنا من ذکر الله و ذکر عدونا من ذکر الشیطان » .(27)

یاد کرد ما از یاد خداست و یاد دشمن ما ، از یاد دشمن است .

11 - ذکر مصائب و مظلومیت آنان .

امام صادق علیه السلام ( درباره مجالسی به یاد عزای اهل بیت ) : ان تلک المجالس احبها فاحیوا امرنا ، انه من ذکرنا او ذکرنا عنده فخرج من عینیه مثل جناح الذباب غفرالله له ذنوبه » .(28)

صفحه 21

این مجالس را دوست می دارم ، پس امر و فکر ما را زنده بدارید ، هماناکسی که از ما یاد کند یا ما نزد او یاد شویم و از چشمانش به اندازه بال مگسی اشک آید ، گناهانش آمرزیده می شود .

12 - رفتن به زیارت قبور مطهرشان .

امام رضا علیه السلام فرمود :  ان لکل امام عهدا فی عنق اولیائه و شیعته و ان من تمام الوفاء بالعهد زیارة قبورهم » . (29)

برای هر امامی عهد و پیمانی بر گردن دوستان و پیروان اوست و ازنشانه های وفای کامل به این عهد و پیمان ، زیارت قبر امامان است .

نقش اجتماعی و تربیتی زیارت ، آن قدر بسیار است که نشانه کمال حج و زیارت خانه خدا به شمار رفته است و احادیث فراوانی به زیارت اهل بیت وامامان معصوم ، چه در حال حیاتشان و چه پس از وفات ، سفارش کرده است . (30).

امام باقرعلیه السلام فرمود : همانا مردم فرمان یافته اند که سراغ این سنگها ( ی کعبه ) آمده ، آنها را طواف کنند ، سپس نزد ما آیند و ولایت و همبستگی خویش را به ما خبر دهند و یاری خود را بر ما عرضه کنند .(31).

این بعد اجتماعی و ی حج را در زمینه پیوند یاری » و ارتباطولایی » با امامان حق نشان می دهد . پاداشهای عظیمی که برای زیارت

صفحه 22

 

روایت شده ، بویژه زیارت کربلا و خراسان ، زیارت اربعین و عاشورا ، زیارت از دور و نزدیک ، نشان اهمیت مساله است . زیارت ، علاوه بر آنکه تکلیف مانسبت به امامان است ، نقش محبت آفرینی هم دارد ( بعدا اشاره خواهدشد ) .

رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود : ایارة تنبت المودة » .(32).

زیارت و دیدار ، مودت و دوستی به بار می آورد .

16 ) از جمله ر . ک : بحارالانوار ، ج 27 ، ص 51 تا 254 .17 ) بحارالانوار ، ج 22 ، ص 315 . ) غرر الحکم ، حدیث 6169 .19 ) اهل البیت فی الکتاب والسنه ، ص 369 .20 ) غرر الحکم .21 ) احتجاج طبرسی ، ج 1 ، ص 198 .22 ) همان ، ص 197 .23 ) احقاق الحق ، ج 5 ، ص 42 .24 ) ثواب الاعمال ، ص 124 .25 ) احقاق الحق ، ج ، ص 310 .26 ) امالی طوسی ، ص 229 .27 ) الکافی ، ج 2 ، ص 496 .28 ) ثواب الاعمال ، ص 223 .29 ) من لایحضره الفقیه ، ج 2 ، ص 577 .30 ) درباره روایات مربوط به زیارت ، از جمله ر . ک : بحارالانوار » ، ج 97 تا 99 ، من لایحضره الفقیه » ، ج 2 ، کامل ایارات » ، عیون اخبار الرضا » .31 ) وسایل الشیعه » ، ج 10 ، میزان الحکمه » ، ج 4 و نیز چهل حدیث زیارت » ، نشر معروف ، ازنویسنده .32 ) بحارالانوار ، ج 71 ، ص 355 .

 


در پی هر خوردن و آشامیدنی مسئولیتی هست !

بخورید و بیاشامیدبخورید و بیاشامید اما ! ! !

قرآن در چند جا می فرماید : کُلوا یعنی بخورید،

اما هر جا فرموده کلوا به دنبالش یک مسئو لیتی به عهده ما گذاشته :

جایی میفرماید : کلوا…در ادامه میفرماید : واشکروا

خوردی شکر کن

جایی میفرماید : کلوا… در ادامه میفرماید : اطعموا

خودت خوردی به دیگران هم بده

جایی میفرماید : کلوا…در ادامه میفرماید : انفقوا

بخور و انفاق کن

جایی میفرماید : کلوا… درادامه میفرماید : واعملوا صالحا

خوردی نیرو گرفتی، کار نیکی انجام بده

جایی میفرماید : کلوا… در ادامه میفرماید : ولا تسرفوا

خوردی اسراف نکن

جایی میفرماید : کلوا… در ادامه میفرماید : لاتطغوا

خوردی  سرکشی نکن

جایی میفرماید : کلوا… در ادامه میفرماید : ولا تتبعوا خطوات الشیطان

از نعمت خدا خوردی دنبال شیطان نرو

پس توجه کنید فقط بخور بخور نیست بلکه با هر خوردنی مسئولیتی هست…

شرح کامل در آیات قرآن :

كُلُوا وَ اشْرَبُوا مِنْ رِزْقِ اللَّهِ وَ لا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدينَ (۶۰) البقره

از روزى خدا بخوريد و بياشاميد، و [لى‏] در زمين سر به فساد برمداريد.

يا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلالاً طَيِّباً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبينٌ (۱۶۸) البقره

اى مردم، از آنچه در زمين است حلال و پاكيزه را بخوريد، و از گامهاى شيطان پيروى مكنيد كه او دشمن آشكار شماست. (۱۶۸)

يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ وَ اشْكُرُوا لِلَّهِ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ (۱۷۲) البقره

اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد، از نعمتهاى پاكيزه‏اى كه روزى شما كرده‏ ايم، بخوريد و خدا را شكر كنيد اگر تنها او را مى ‏پرستيد. (۱۷۲)

وَ كُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ حَلالاً طَيِّباً وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذي أَنْتُمْ بِهِ مُؤْمِنُونَ (۸۸) المائدة

و از آنچه خداوند روزىِ شما گردانيده، حلال و پاكيزه را بخوريد، و از آن خدايى كه بدو ايمان داريد پروا داريد. (۸۸)

كُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ إِذا أَثْمَرَ وَ آتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصادِهِ وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفينَ (۱۴۱)انعام

بخوريد، و حق [بينوايان از] آن را روز بهره‏ بردارى از آن بدهيد، و [لى‏] زياده ‏روى مكنيد كه او اسرافكاران را دوست ندارد.

كُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبينٌ (۱۴۲) انعام

از آنچه خدا روزيتان كرده است بخوريد، و از پى گامهاى شيطان مرويد كه او براى شما دشمنى آشكار است.

وَ كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفينَ (۳۱)اعراف

و بخوريد و بياشاميد و [لى‏] زياده‏روى مكنيد كه او اسرافكاران را دوست نمى ‏دارد.

كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ وَ لا تَطْغَوْا فيهِ فَيَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبي‏ وَ مَنْ يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبي‏ فَقَدْ هَوى‏ (۸۱)طه

ز خوراكيهاى پاكيزه‏اى كه روزى شما كرديم، بخوريد و [لى‏] در آن زياده‏ روى مكنيد كه خشم من بر شما فرود آيد، و هر كس خشم من بر او فرود آيد، قطعاً در [ورطه‏] هلاكت افتاده است. (۸۱)

يا أَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّباتِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً إِنِّي بِما تَعْمَلُونَ عَليمٌ (۵۱)مومنون

اى پيامبران، از چيزهاى پاكيزه بخوريد و كار شايسته كنيد، كه من به آنچه انجام مى‏ دهيد دانايم. (۵۱)

كُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّكُمْ وَ اشْكُرُوا لَهُ (۱۵)سبا

روزىِ پروردگارتان بخوريد و او را شكر كنيد.

# موفق پیروز باشید

التماس دعا

 


4 عامل برای خوشبختی ! 

 


 

خداوند متعال در قرآن مجید پس از 11 سوگند به صراحت می‌فرماید: "سعادت و رستگاری برای کسی است که جان خود را از پلیدی تطهیر کند و بدبخت کسی است که به ناپاکی بگراید." ( سوره شمس (91)، آیه 9)

 

 


 

گناه

 

یکی از سوالات مهم برای هر انسانی این باشد که "آیا واقعا خوشبخت است یا نه" و جواب این سوال را در مقایسه خود با دیگران از لحاظ مادی بجوید، اما در اسلام در کنار خوشبختی دنیوی بر سعادت و خوشبختی اخروی که کمال انسان است، تاکید شده است و برای آن ملاک و معیاری مشخص کرده است.

خداوند متعال در قرآن مجید پس از 11 سوگند به صراحت می‌فرماید: "سعادت و رستگاری برای کسی است که جان خود را از پلیدی تطهیر کند و بدبخت کسی است که به ناپاکی بگراید."( سوره شمس (91)، آیه 9)

استاد مطهرى مى گوید: پیغمبران الهى آمده اند که به ما راه زندگى و درِ ورودى زندگى و خوش بختى را نشان دهند. آمده اند به بشر بفهمانند بدى، بدکارى، هوس بازى، دروغ، خیانت، منفعت پرستى، کینه توزى و خود پرستى، راه ورودى زندگى و طریق رسیدن به سعادت و آرامش و رضایت خاطر نیست .

درِوازه ورودى زندگى و خوش بختى ،نیکى و نیکوکارى ، راستى و درستى و استحکام اخلاقى و خیرخواهى و مهربانى است . تنها ایمان و اعتقاد به معنویات و سپس نیکوکارى بر اساس آن اعتقادات مقدس است که قلب را آرام و رضایت خاطر را تأمین مى کند وسعادت را میسر مى سازد.( حکمت ها و اندرزها، ص 40ـ 41 با تلخیص)

دستیابی به سعادتمندی، کامیابی و خوشبختی، عظمت بالایی دارد و حضرت علی(علیه السلام) از خداوند متعال آن را درخواست می کند. ایشان می فرماید: نسأل ا… منازلَ الشُّهَداءِ و معایش السّعداء و مرافقه الانبیاء»: از خداوند متعال درجات شهیدان و زندگی سعادتمندان و همنشینی با پیامبران را درخواست می کنیم.» (خطبه 23 نهج البلاغه)…

اولین عامل خوشبختی از نگاه دین، آگاهی است. عمر طولانی، دارایی و تمام امکانات رویایی و غیررویایی، در صورتی زمینه ساز خوشبختی و سعادت خواهند بود که در راه روشن و انگیزه ای الهی به کار گرفته شوند. این مهم هم بدون بینش و بصیرت که همان آگاهی و بصیرت و شناخت است، میسر نخواهد بود.

رمز دستیابی به قله رفیع خوشبختی، این است که انسان در عرصه زندگی و مدار حق و بندگی، اخلاق شایسته ای پیدا کند و به دور از افراط و تفریط و شکستن حریم دین، گشاده رو و خوش برخورد باشد و با اخلاقی ملایم، سخنانی زیبا و مودبانه به زبان بیاورد

 

4 عامل برای خوشبختی

پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) فرمودند: 4 چیز از عوامل سعادت و خوشبختی است؛ همسر صالح، خانه وسیع، همسایه خوب و مرکب» بی شک با توجه به گفته رسول خدا(صلی الله علیه وآله) هریک از این عوامل زمینه ساز خوشبختی هستند البته نه اینکه هر کس از این نعمت ها بی بهره باشد، بدبخت و شقاوتمند است؛ هرگز!

اگر کمی دقت کنید، متوجه خواهید شد که انگیزه، نیت، معرفت و شناخت از فرصت های طلایی و نعمت های در اختیار، سرعت انسان را در دستیابی به سعادت واقعی بیشتر فراهم می کند. به این ترتیب که همسر خوب، ما را به انواع خوبی ها تشویق می کند و خانه وسیع، عرصه حسنات جاری می شود و روح و روان انسان را آرامش می دهد. همسایه خوب، کمک کار ارزشمندی است و مرکب هم عامل استفاده از لحظه های عمر انسان.

داشتن این نعمت ها، بدون ویژگی های الهی و ارزشی، نه تنها زمینه ساز خوشبختی نیست بلکه وبال ما خواهد شد. دومین عامل خوشبختی، تعهد، توجه و توکل است. درواقع پس از راه روشن، بیداری و آگاهی و معرفت؛ تعهد، تلاش، توجه و جهت دهی به اعمال و پاک سازی آنها و توکل در تمام فراز و نشیب های زندگی، از گام های موثر دیگر برای رسیدن به خوشبختی هستند.

این مولفه ها در عین حال، حقیقتی لبریز از پویندگی و بالندگی اند که حضرت علی(علیه السلام) همه شیفتگان را به آن دعوت کرده است. ایشان می فرماید: به دانایی و آموخته های خود عمل کنید تا به سعادت برسید.» بدون تلاش و پایداری، دستیابی به نیکبختی و کامیابی، آرزویی دست نیافتنی است بلکه زمانی به خوشبختی خواهیم رسید که ملازم حق و حقیقت شویم. کسی که در راه صلاح و درستی، تلاش کند، سعادتمند است و کسی که در لذت ها و خوشی های باطل، گوهر وجود خود را رها کند، بدبخت و شقاوتمند.

امام علی

 

حضرت علی(علیه السلام) می فرمایند: خوشبخت و کامیاب نخواهد شد کسی که حدود الهی را برپا نداشت. شقاوت پیشگی فراهم نمی شود مگر با بی اهمیتی به خداوند. با طاعت پروردگار است که فرد به سعادت دست می یابد و با معصیت او به شقاوت.»

در جایی دیگر نیز امیرالمومنین(علیه السلام) در مورد پاک بودن نیت و ناب بودن انگیزه برای پروردگار می فرماید: سفیدبخت و شادکام، انسانی است که بدون توجه به گفتار اطرافیان، کارهای خود را برای رضای خدا انجام دهد تا ذخیره ای جاودان از لحظات زودگذر خود فراهم کند.» چنین انسانی هیچ گاه به آنچه فناپذیر و پوچ است، توجه نمی کند. چنین شخصی ارزش خود را می داند و زندگی خود را با زر و زیور معاوضه نمی‌کند.

امام سجاد(علیه السلام) تمام سعادت و شادکامی را در همین توکل می داند و می فرماید: من همه خوشبختی را در قطع طمع و دوری از آنچه مردم از آن برخوردارند، می دانم و تمام شادکامی را در حفظ صیانت نفس از هوا و هوس ها.» سومین عامل خوشبختی از دیدگاه آموزه های دینی، اخلاق نیکو، زبان ذاکر و قلب خاشع است.

رمز دستیابی به قله رفیع خوشبختی، این است که انسان در عرصه زندگی و مدار حق و بندگی، اخلاق شایسته ای پیدا کند و به دور از افراط و تفریط و شکستن حریم دین، گشاده رو و خوش برخورد باشد و با اخلاقی ملایم، سخنانی زیبا و مودبانه به زبان بیاورد.

 

 

متاسفانه عده ای خودسازی را با تحمیل سلیقه های شخصی و به نام دین، مسلمانی را در بی حالی، بی نشاطی و بداخلاقی و سکوت بیجا می دانند. در حالی که پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) فرمودند: کسی که اخلاق نیکو، زبان ذاکر و قلبی خاشع داشته باشد، خوشبختی دنیا و آخرت از آن اوست»

طالبان محبت خداوند

شخصی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) روشی درخواست کرد تا با عمل به آن، محبت خدا، محبت خلق خدا و طولانی شدن عمر و محشور شدن با پیامبر که دستاوردی جز خوشبختی دنیا و آخرت ندارد، به دست بیاورد.

حضرت فرمودند: اگر محبت خداوند را می خواهی پرهیزگار و متقی باش، اگر در پی علاقه مردم هستی به آنها نیکی کن و از آنچه در دستشان می بینی روی برگردان و چنانچه افزایش دارایی خود را طلب می کنی آنها را پاک از حقوق الهی و مردم کن.»

پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) می‌فرمایند: "خوشبخت‏‌ترین مردم، کسی است که با مردمان بزرگوار درآمیزد."( بحارالأنوار: 74 / 5 / 2 منتخب میزان‌الحکمة: 272)

امام علی(علیه السلام) نیز در این باره فرمودند: "خوشبخت‏‌ترین مردم، کسی است که لذّت گذرا را به خاطر لذّت ماندگار ترک کند."( غررالحکم: 32 منتخب میزان‌الحکمة: 272)

آن حضرت همچنین در بیان اوصاف مردمان خوشبخت در چند حدیث گهربار می‌فرمایند: "خوشبخت‌ترین مردم در دنیا، کسی است که از آنچه می‏‌داند برایش زیان آور است، دوری کند و بدبخت‏‌ترین آنان کسی است، که از هوای نفس خود پیروی کند."( وقعه صفّین: 108 منتخب میزان‌الحکمة: 272)

نفس

 

"خوشبخت‏‌ترین مردم، کسی است که فضل و مقام ما را بشناسد و به وسیله ما به خدا نزدیک شود و در دوستی ما یکدل و مخلص باشد و به آنچه ما بدان فرا خواندیم عمل کند و از آنچه ما نهی کردیم دست بردارد. چنین کسی از ماست و در سرای ماندگاری (بهشت) با ماست."( غررالحکم: 3297 منتخب میزان‌الحکمة: 272)

"خوشبخت‏‌ترین مردم، کسی است که بیش از همه پارسایی داشته باشد."( غررالحکم: 3100 منتخب میزان‌الحکمة: 272)

 

هم نشینى با بزرگان

پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) مى فرماید: اسعد الناس من خالط کرام الناس ؛ سعادت مندترین مردم کسى است که با افراد بزرگوار و کریم هم نشین باشد».( بحارالانوار، ج 74 ص 5)

 

پند پذیرى

امام على (علیه السلام) مى فرماید: السعید من وعظ بغیره ؛ سعادتمند کسى است که از سرنوشت دیگران پند گیرد.( نهج البلاغهء فیض الاسلام ، خطبه 85)

درواقع پس از راه روشن، بیداری و آگاهی و معرفت؛ تعهد، تلاش، توجه و جهت دهی به اعمال و پاک سازی آنها و توکل در تمام فراز و نشیب های زندگی، از گام های موثر دیگر برای رسیدن به خوشبختی هستند

 

عاقبت به خیرى

امام صادق (علیه السلام)از امام على (علیه السلام) نقل مى کند: حقیقت سعادت این است که آخرین مرحلهء زندگى انسان با عمل سعادتمندانه اى پایان پذیرد و حقیقت شقاوت این است که آخرین مرحلهء عمر با عمل شقاوت مندانه اى خاتمه یابد».( تفسیر نمونه ، ج 9 ص 250)

 

آخرت گرایی

از منظر حدیث،‌خوش بخت، دنیا را (که فقط برای امتحان در مسیر راه انسان قرار گرفته) رها می کند یا از تعلقاتش به آن می‌کاهد و در مسیر اخرت گام بر می دارد.

                            غــــلام همت آنم که زیر چرخ کبود                             زهر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

انسان عاقل،‌ خوشبختی را در امور فانی و متغیر نمی جوید. سعادت واژه ‌مقدسی است که عقل و روان پاک آن را تفسیر می کند و متاع قلیل ،‌ لذت زودگذر و متغیر و در یک کلمه "دنیا" نمی تواند تفسیر کننده آن باشد.

مولای متقیان نیک بختی را چنین تفسیر می کند: "نیک بخت ترین فرد کسی است که لذّت فانی(دنیا) را برای لذّت باقی(آخرت) رها کند". ( غرر الحکم ج2 ص441)

چون دنیا دار فانی است و بی اعتباری خویش را ثابت کرده و مرگ، عبرت بزرگ آن است، گشتن در پی خوش بختی و یافتن این گنج بزرگ در جایی و برای جایی که از بین رفتنی است، بیهوده است.

بیایید با هم عبارت های مثبت را جایگزین باورهای بسته و منفی و محدودکننده خود کنیم. چرا که با این کار، گام بلندی به سوی موفقیت برداشته و درحقیقت به سوی خوشبختی، پنجره ای بزرگ گشوده ایم: من هرچه احساس گناه، ترس، خشم، غضب، نفرت و انزجار است، از خود دور می کنم.»

فرآوری : زهرا اجلال             

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان  


سخن خوب از دیدگاه قرآن کریم

۱-آگاهانه باشد ( لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ)

۲- نرم باشد (قَوْلاً لَّيِّناً) ، زبانمان تیغ نداشته باشد.

۳- حرفی که میزنیم خودمان هم عمل کنیم (لِمَ تَقُولُونَ مِالا تَفْعَلُونَ)

۴- منصفانه باشد ( وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا)

۵- حرفمان مستند باشد (قَوْلًا سَدِيدًا) منطقی حرف بزنیم.

۶- ساده حرف بزنیم (قَوْلاً مَّیْسُورًا) پیچیده حرف زدن هنر نیست.روان حرف بزنیم.

۷- کلام رسا باشد (قَوْلاً بَلِیغًا)

۸- زیبا باشد (قولوللناس حسنا)

۹- بهترین کلمات را انتخاب کنیم (یَقُولُ الَّتی هِیَ اَحْسَن)

۱۰- حرف هایمان روح معرفت و جوانمردی داشته باشد (و قولوا لهم قولا معروفا)

۱۱- همدیگر را با القاب خوب صدا بزنیم (قولاً كريماً)

۱۲-کمک کنیم تا در جامعه حرفهای پاک باب شود (هدو الی الطیب من القول)

.

.

.

.

.

- آداب سخن گفتن ا ز منظر روایات

 

1 پاكیزه باشد؛ قال رسول الله صلّی اللّه علیه و آله: ثلاث من ابواب البر: سخأ النفس و طیب الكلام و الصبر علی الاذی. محاسن / 1 / 66

سه چیز است که از جمله راه‌ها و درهای نیکی است: بخشندگی و سخاوت، خوبی گفتار و صبوری در مقابل آزارها

2 زیبا باشد؛ قال علی علیه السلام: اجملوا فی الخطاب تسمعواجمیل الجواب.

غررالحكم /2568

در گفتار خود اختصار را پیشه کنید تا جوابهای نیکو بشنوید.

3 خریدار داشته باشد؛ قال علی علیه السلام: لا تتكلّمن اذا لم تجد للكلام موقعا.غررالحكم / 10274

هرگاه برای حرف خود جایی نمی‌بینی حرف نزن

4 نرم و ملایم باشد؛ قال علی علیه السلام: عوّد لسانك لین الكلام و بذل السلام یكثر محبّوك و یقلّ مبغوضك. غرر الحكم / 6231

زبانت را به گفتار نرم بگردان و سلام را هدیه کن تا دوستدارانت زیاد و دشمنانت کم شوند.

5 از روی علم و آگاهی باشد؛ قال علی علیه السلام: لا تقل بما لا تعلم فتتّهم باخبارك بما تعلم.غرر الحكم / 10426

6 بی فایده نباشد؛ قال رسول الله صلّی اللّه علیه و آله: من حسن اسلام المرء تركه الكلام فیما لا یعنیه. بحار / 28 / 136

از نشانه‌های خوبی ایمانِ شخص این است که ایمانش او را از کلامی که سودی برایش ندارد باز دارد.

7 مستهجن نباشد؛ قال علی علیه السلام: ایاك و مستهجن الكلام فانه یوغر القلوب.غرر الحكم / 2675

از کلام مستهجن بپرهیز که قلبها را به دشمنی و کینه می‌اندازد.

8 پاسخ آن انسان را ناراحت ننماید؛ قال علی علیه السلام: لا تقولنّ ما یسئوك جوابه.غرر الحكم / 10155

حرفی که جوابش ناراحتت می‌کند را نگو

 


چرا ما بايد نماز بخوانيم؟ مگر خدا به عبادت ما نياز دارد؟

اين مسئله که چرا نماز بخوانيم به خاطر نيازمندي خود ما است و خداوند به عبادت ما نياز ندارد، ولي ما به نماز خواندن و عبادت خداوند براي رسيدن به کمال نيازمند هستيم.

بنابراين به طور خلاصه مي‌‌توان گفت که: به چند دليل بايد نماز بخوانيم:

الف: نماز خواندن فرمان خداوند است و او دستور داده و بر بنده واجب است بدون هيچ حرف و سخني از فرمان خداوند اطاعت کند.

ب: هر انساني در زندگي نياز به تكيه گاه و جائي كه در سختيها به او پناه ببرد، دارد، و بهترين تكيه گاه براي بشر اعتقاد به خداوند و ايمان به اوست، بنابراين شخص مؤمن با خدا احساس آرامش خاصي در زندگي خود دارد كه افراد غير مؤمن از آن محرومند، همين خداي مهربان كه در تمام زندگي از ابتداي كودكي و حتي زماني كه ما انسان ها جنين و در شكم مادر هستيم، تا آخرين لحظات زندگي از نعمت‌‌هاي بي كران او برخورداريم اجازه داده است كه با او صحبت كنيم، و اين صحبت و مناجات، نياز ماست، و گر نه او از هر چيز و هر كس بي نياز است، و اين صحبت با خالق هستي هنگام نماز است كه او را ستايش مي‌‌كنيم و از او مي‌‌خواهيم كه به ما كمك كند و به راه راست هدايت فرمايد، و اين كار را ما بايد به دليل عقل كه شكر منعم را لازم و واجب مي‌‌داند انجام دهيم. در هر صورت نماز، رمز ارتباط انسان با خدا و وسيله رسيدن انسان به کمال است و بر انسان واجب گردانيد تا از اين طريق به کمال بيشتر دست پيدا کند.

ج: نماز؛ تشکر از خداوند است در برابر نعمت‌‌هاي مختلفي که به ما داده است و عقلا و شرعا تشکر از وليّ نعمت واجب است.

د: هدف از خلقت انسان، رسيدن به کمال آفرينش است و راه رسيدن به کمال آفرينش و رسيدن به مقام قرب خداوندي و برخوردار شدن از نعمت‌‌هاي الهي در عالم آخرت، ارتباط با خدا و عبادت خداوند است و به همين جهت در قرآن فرموده است که و ما خلقتُ الجنّ و الإنس إلا ليعبدون»؛ هيچ جن و انسي را خلق نکردم مگر براي عبادت.

مهمترين وسيله ارتباط با خدا و مهمترين عبادت خداوند نماز است که در نماز انسان مستقيما با خداوند حرف مي‌‌زند و با خداوند صحبت مي‌‌کند.

ه: نماز خواندن در هر شبانه روز، کفاره گناهان است که بين دو نماز انجام مي‌شود و اگر کسي با رعايت شرايط قبولي و صحت نمازهاي شبانه روز را بخواند و حقوق مردم را ادا کند، خداوند نيز به واسطه نماز، گناهان او را مي‌‌بخشد.

از اميرالمؤمنين علي(ع) نقل شده است: قَالَ(ع) سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ(ص) يَقُولُ إِنَّمَا مَنْزِلَةُ الصَّلَوَاتِ الْخَمْسِ لِأُمَّتِي كَنَهْرٍ جَارٍ عَلَى بَابِ أَحَدِكُمْ فَمَا ظَنُّ أَحَدِكُمْ لَوْ كَانَ فِي جَسَدِهِ دَرَنٌ ثُمَّ اغْتَسَلَ فِي ذَلِكَ النَّهْرِ خَمْسَ مَرَّاتٍ فِي الْيَوْمِ أَ كَانَ يَبْقَى فِي جَسَدِهِ دَرَنٌ فَكَذَلِكَ وَ اللَّهِ الصَّلَوَاتُ الْخَمْسُ.»؛ حضرت فرمود از رسول خدا شنيدم که فرمود: نمازهاي پنج گانه براي امت من هم چون يک نهر آب جاري است که بر در خانه يکي از شما باشد، آيا گمان مي‌‌کنيد اگر کثافتي در تن او باشد و سپس پنج بار در روز در آن نهر غسل کند، آيا چيزي از آن بر جسد اوخواهد ماند؟(مسلّما نه) هم چنين است به خدا سوگند نماز‌‌هاي پنجگانه براي امت من.

يعني نماز‌‌هاي پنجگانه گناهان امت من را پاک مي‌‌کند.

در روايت ديگر از امام صادق(ع) در تفسير آيه شريفه وارد شده که حضرت فرمود: صَلَاةُ الْمُؤْمِنِ بِاللَّيْلِ تَذْهَبُ بِمَا عَمِلَ مِنْ ذَنْبٍ بِالنَّهَارِ»؛ نماز شب مؤمن گناهان روز او را از بين مي‌‌برد.

در نتيجه غير از توبه، نمازهاي پنجگانه با وضوي صحيح، نيز گناهاني که مربوط به حقّ الناس نباشد را از بين مي‌‌برد.

به اين دلايل بر هر انساني واجب است که طبق دستور خداوند نماز بخواند. تا از آلودگي‌‌ها پاک گردد و به مقام قرب خداوند و کمال آفرينش الهي نزديک گردد.


خدمت به والدین در زندگی ما چه اثری دارد؟
یکی از موضوعاتی که قرآن کریم بر اهمیت ان بسیار تأکید داشته به طوری که بیان این موضوع را بعد از مسأله مهم توحید بیان کرده است.
خدمت به والدین در زندگی ما چه اثری دارد؟
به گزارش افکارنیوز، ممکن است اهمیت نیکی به والدین از آن جهت باشد که آنها بعد از خدای تعالی، بیشترین نقش را در خلقت أولـاد داشته اند، مخصوصا مادران که در این راستا متحمل بیشترین زحمات را میشوند و علـاوه بر آن در رشد و تربیت فرزندان، نقش بیشتری را ایفاء میکنند و رنج بیشتری را متقبل می شوند. 

یکی از آیاتی که این مهم را اشاره می کند آیه 36 سوره نساء می باشد؛ وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئًا وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا وَبِذِی الْقُرْبَى وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاکِینِ وَالْجَارِ ذِی الْقُرْبَى وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَابْنِ السَّبِیلِ وَمَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ مَنْ کَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا . 

در این فرصت بر آن شده ایم که حول محور احسان به والدین و نکاتی که در این آیه بیان شده بپردازیم. با ما همراه باشید .

امام باقر (علیه السلام) نیز فرمودند: ثلاث لم یجعل الله لاحد فیهن رخصة اداء الامانة الی البر و الفاجر و الوفاء بالعهد للبر و الفاجر و بر الوالدین برین کانا او فاجرین؛ سه چیز است که خداوند به هیچ کس اجازه تخطی از آنها را نداده است؛ بازگرداندن امانت به فرد نیکوکار یا ستمکار وفای به پیمان نسبت به نیکوکار یا ستمکار و نیکویی به پدر و مادر نیکوکار باشند یا ستمکار.

احسان به پدر و مادر چه معنایی دارد؟

پیشنهاد امروز

yektanet-logo-sign
افزایش چشمگیر فروش با نرم افزار CRM دانا ایکسارِم
افزایش چشمگیر فروش با نرم افزار CRM دانا ایکسارِم

امام صادق علیه السلام در تفسیر احسان به والدین ذیل آیه 36 نساء می فرمایند: الإحسان أن تحسن صحبتهما و لا تکلفهما أن یسألاک شیئاً هما یحتاجان إلیه؛ احسان به پدر و مادر این است که رفتارت رابا آنها نیکو کنی و مجبورشان نکنی تا چیزی که نیاز دارند از تو بخواهند (یعنی قبل از درخواست آنان نیازشان را بر طرف کنی). ان لا تکلفهما کاری نکنید که آن ها نیازشان را بیان کنند قبل از اینکه نیازش را بگوید برطرف کنید، اگرچه بى نیاز باشند. (کافى / 2 / 157) 

در خدمت به پدر و مادر، واسطه گر نباشید

باء در این آیه در ترکیب وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا به معنای باء الصاق است به این معنا که با دست خودت باید به پدر و مادر احسان کنی؛ یعنی در خدمت به پدر و مادر مباشر باشید نه واسطه گر

عاطفه و محبت بر پول و مادیات مقدم است

در این آیه نسبت به چگونگیه رفتار با والدین بیان نکرده که  بالوالدین انفاققا؛ در حقیقت می خواهد این نکته را مخصوصا به فرزندانی که تنها به رسیدگی مالی به والدینشان توجه می کنند این گوشزد را بکند که بیشتر اوقات پدر و مادر به جای پول عاطفه و اخلاق می خواهند . در هر رابطه ای مخصوصا نسبت به پدر و مادر اول عاطفه و مهر و محبت مهم است بعد مسائل مالی

در احسان به پدر و مادر عدالت جایی ندارد

در این آیه نگفته که بالوالدین واعدل و الاحسان ؛ نباید احسان و نیکی به پدر و مادر با عدالت باشد؛ به طوری که اگر آن ها عدالت را در رفتار با ما رعایت کردند به آن ها احسان کنیم و در غیر این صورت این وظیفه از ما سلب می شود، خیر این گونه نیست.

هر نوع احسانی که آن ها می خواهند

در این عبارت احسان به شکل نکرده آمده و معرفه نیامدن آن نکته ای دارد و آن این است که الاحسان؛ احسان به شکل معرفه به معنای یک نوع احسان خاص و مشخص است اما احسان به شکل نکره یعنی مطلق احسان؛ یعنی هر نوع احسانی که آن ها بخواهند.

در احسان به پدر و مادر شرط ایمان نیامده

نگفته به پدر و مادر مؤمن احسان کنید، مطلق پدر و مادر را باید احسان نمود. در روایتی از امام صادق (علیه السلام) است که به کسی که به آن حضرت عرض کرد پدر و مادر من از مخالفان اهل بیت (علیهم السلام) هستند، فرمود: با آنها به نیکویی رفتار کند.

امام باقر (علیه السلام) نیز فرمودند: ثلاث لم یجعل الله لاحد فیهن رخصة اداء الامانة الی البر و الفاجر و الوفاء بالعهد للبر و الفاجر و بر الوالدین برین کانا او فاجرین؛ سه چیز است که خداوند به هیچ کس اجازه تخطی از آنها را نداده است؛ بازگرداندن امانت به فرد نیکوکار یا ستمکار وفای به پیمان نسبت به نیکوکار یا ستمکار و نیکویی به پدر و مادر نیکوکار باشند یا ستمکار.

احسان به والدین در حیات و ممات آن ها

در این آیه شرط زنده بودن را برای احسان به والدین ذکر نکرده؛ ما می توانیم هم در زمان حیات و هم در زمان ممات این عزیزان احسان کنیم . در روایتی از امام صادق علیه السلام اهمیت این موضوع روشن می شود آن جا که می فرمایند: ما یمنع الرجل منکم ان یبرّ والدیه حیین أو میتین یصلّی عنهما و یتصدق عنهما و یحج عنهما و یصوم عنهما فی الذی صنع لهما و له مثل ذلک.( سفینة البحار، ج2، ص686.143 - اصول کافی، ج2 (باب البرّ بالوالدین)، ص163) مرگ والدین نباید سبب قطع رشته خدمات گردد؛ بلکه باید پس از مرگ به آنها نیکی کرد؛ برای ایشان نماز گزارد و روزه گرفت و حج انجام داد که خداوند، همان ثوابی را که برای آنان مقرّر داشته است، برای فرزند هم عطا می کند.

احسان به والدین زمان و مکان خاصی ندارد

اگر به عباداتی که در اسلام بیان شده اند توجه کنید می بینید که همه عباداتمان مکان و زمان هایی را برایشان بیان شده؛ مثلا نماز، روزه، خمس، زکات، حج اما برای احسان به والدین هیچ قید زمان و مکان برایش نیامده، مثلا نیامده که فرزند وقتی بزرگ می شود یا به فلان مدارج علمی می رسد دیگر لازم نیست که احسان داشته باشد.

امام صادق علیه السلام در تفسیر احسان به والدین ذیل آیه 36 نساء می فرمایند: الإحسان أن تحسن صحبتهما و لا تکلفهما أن یسألاک شیئاً هما یحتاجان إلیه؛ احسان به پدر و مادر این است که رفتارت رابا آنها نیکو کنی و مجبورشان نکنی تا چیزی که نیاز دارند از تو بخواهند (یعنی قبل از درخواست آنان نیازشان را بر طرف کنی). ان لا تکلفهما کاری نکنید که آن ها نیازشان را بیان کنند قبل از اینکه نیازش را بگوید برطرف کنید، اگرچه بى نیاز باشند. (کافى / 2 / 157) 

حق پدر و مادر در بیان اهل بیت علیهم السلام

از رسول اکرم (صلی الله و علیه وآله) در مورد حق پدر و مادر بر فرزند پرسیدند، ایشان فرمودند: پدر و مادر تو، بهشت و جهنم تو هستند.» (لَمّا سُئلَ عَن حقِّ الوالِدَینِ علی وَلَدِهِما : هُما جَنَّتُکَ ونارُکَ) یعنی احترام به آنها بهشت را واجب می کند. آزار آنها جهنم را واجب می کند. این گوی و این میدان. حالا بد هم باشند احترامشان واجب است. روایت داریم استثنا ندارد. کافر باشند، بی دین باشند، بی نماز باشند. بدترین پدر و مادراحترامشان بر اولاد واجب است. وَ أَطِعِ الْوَالِدَینِ وَ لَوْ کَانَا کَافِرَینِ»

امیرالمؤمنین(علیه السلام) می  فرمایند:بِرُّ الوالِدَینِ أکبَرُ فَریضَةٍ؛ نیکی به پدر و مادر بزرگ  ترین فریضه است»(غررالحکم/312) 

امام صادق(علیه السلام) می  فرمایند:الذُّنوبُ الّتى تُظلِمُ الهَواءَ عُقوقُ الوالِدَینِ؛ از جمله گناهانى که فضا را تیره و تار مى سازد نافرمانى پدر و مادر است.» (کافی/2/447) 

منابع:

سات بیان معنوی؛ بیانات حجت الاسلام پناهیان

بیانات حجت الاسلام قرائتی

برنامه سمت خدا؛ بیانات حجت الاسلام ماندگاری

برنامه سمت خدا؛ بیانات حجت الاسلام فرحزادی

سایت تبارک

سایت بشارت

 


10 راهکار برای افزایش روزی

اگر شما هم می‌خواهید در زندگی به فقر و سختی در معیشت دچار نشوید و جیبتان همیشه پر باشد، پیشنهاد می‌شود به این 10 راهکار ساده که برگرفته از روایات معصومین است توجه کنید و از آن‌ها غافل نشوید.

 

افزایش روزی



بسیاری از آیات و روایات دینی به مسئله رزق و روزی پرداخته‌اند و توصیه‌های زیادی در این زمینه به ما رسیده که برخی موانع رسیدن روزی را معرفی می‌کنند و برخی دیگر عوامل افزایش روزی را بیان می‌کنند. البته خوب است که بدانید آنچه به عنوان عوامل افزایش روزی در روایات آمده هم روز مادی را شامل می‌شود و هم روزی معنوی را زیاد می‌کند. 
در ادامه به 10 راهکار برای افزایش روزی پرداخته‌ایم.

 

تخصص و پشتکار

مهم‌تر از هر عاملی در افزایش روزی، داشتن تخصص و همت و پشتکار است. نمی‌شود بدون اینکه در یک کار متخصص باشیم و برای آن زحمت بکشیم، با گفتن چند خط ذکر، خواندن نماز و . توقع داشته باشیم پولمان از پارو بالا برود. فرهنگ کار و کوشش را باید از مهم‌ترین پایه‌های دین‌داری دانست که بدون آن نه تنها شخص در این دنیا رنگ آرامش و آسایش را نمی‌بیند، بلکه از چشم خدا و رسول هم می‌افتد. ابن عباس می‌گوید: رسول خدا(ص) هر گاه کسی را می‌دید و از او خوشش می‌آمد می‌پرسید: آیا حرفه‌ای داری؟ اگر می‌گفت: نه، می‌فرمود: از چشمم افتاد.[1] 
 

شروع کار در آغاز روز

کاسب‌های قدیم در زودتر بالا کشیدن کرکره دکان‌های خود رقابت داشتند، اما امروزه بسیاری از آدم‌ها در مشاغل مختلف، نزدیک به ظهر عزمشان را برای کار کردن جزم می‌کنند. امیرمومنان(ع) می‌فرماید: صبح زود در پی روزی رفتن، روزی را افزون می‌کند.»[2] 

امام رضا علیه السلام نیز فرمود: فرشتگان ارزاق بنی آدم را مابین طلوع فجر(ابتدای زمان نماز صبح) تا طلوع خورشید تقسیم می‌کنند، هر کس در این ساعات خواب باشد، از رزقش محروم می‌شود.»[3]

 

نماز اول وقت

پیامبر اكرم(ص) فرمودند: بنده‌ای نیست كه به وقت‌های نماز و جاهای خورشید اهمیت بدهد، مگر این كه من سه چیز را برای او ضمانت می‌كنم: برطرف شدن گرفتاری‌ها و ناراحتی‌ها، آسایش و خوشی به هنگام مردن و نجات از آتش.»[4]
 

انفاق و صدقه

گاهی دستورالعمل‌های دینی متناقض با شرایط ما به نظر می‌رسند، مثل اینکه گفته شده هرگاه دستتان تنگ شد، صدقه بدهید؛ امیرالمومنین فرموده است: فرود آمدن روزی را با صدقه بخواهید.»[5] 

شاید با عقل مصلحت اندیش ما جور درنیاید، فردی که خودش دستش خالی شده و نیازمند است، با صدقه دادن و انفاق کردن در کارش گشایش پیدا شود، اما گزاره‌های دینی انفاق و صدقه را عامل گشایش در کارها معرفی می‌کنند.

 

صله رحم

امام صادق علیه السلام: صله رحم، انسان را خوش اخلاق، با سخاوت و پاكیزه جان مى‌نماید و روزى را زیاد مى‌كند و مرگ را به تأخیر مى‌اندازد.»[6]
 

ازدواج

بسیاری از جوان‌ها برای اینکه مانعی در راه پیشرفت کاری و پولدار شدنشان پیش نیاید، ازدواج را به تاخیر می‌اندازند، خانواده‌ها هم به زعم خودشان، معتقدند جوانی که خانه، کار،‌ ماشین و . نداشته باشد، صلاحیت ازدواج را ندارد؛ این در حالی است که ازدواج کردن یکی از عوامل گشایش در کار‌ها عنوان شده و قرآن نیز در این زمینه می‌فرماید: از فقر و تنگدستی دختران و پسران در سن ازدواج نگران نباشید و در ازدواج‌شان بکوشید؛ چراکه اگر فقیر و تنگدست باشند، خداوند آن‌ها را از فضل خود بی‌نیاز می‌سازد.»[7] 
 

نیکی به خانواده

امام صادق(ع) فرموده‌اند: کسی که به خانواده اش خوب احسان کند روزی‌اش زیاد می‌شود.»[8] 
 

خواندن سوره ها

سوره‌های بسیاری در روایات به عنوان رفع فقر، نجات دهنده از سختی و فراوان شدن روزی معرفی شده‌اند؛ در روایتی آمده هرکس سوره واقعه را در هر شب قرائت کند، در دنیا سختی، نیازمندی و آفتی از آفات دنیا را نمی‌بیند.[9] 

همچنین پیامبر اكرم‌(ص) می‌فرماید: هر كس سوره لیل را بخواند خداوند آن قدر به او عطا می‌كند تا راضی شود و او را به سختی نیندازد و برایش آسان می‌گیرد.»[10] 

امام صادق‌(علیه السلام) می‌فرماید: هر كس سوره ذاریات را روز یا شب بخواند، خداوند وضع زندگی او را اصلاح می‌كند و روزی فراوانی برایش می‌دهد.»[11] 

 

نومیدی از غیر خدا

پیامبر(ص) در این باره می فرماید: هر کس از غیر خدا ببرد، خداوند، هزینه زندگی او را تامین می کند و از جایی که انتظار ندارد، روزی‌اش می‌دهد؛ اما هر کس چشم امیدش به دنیا باشد، خداوند، او را به دنیا وامی گذارد.»[12] 
 

قناعت و میانه‌روی

امیرالمومنین فرموده‌اند: قناعت ثروتی پایان نایافتنی است كه به دنبال خود عزت می‌آورد»[13] 
گاهی اوقات برخی از ما مشکل مالی چندانی نداریم، اما از زندگی هم لذتی نمی‌بریم و دائما در این فکریم که از موقعیتی که در آن هستیم بالاتر برویم و پولدارتر بشویم. اگر انسان بتواند از همان سرمایه‌ای که دارد درست استفاده کند دیگر لازم نیست خودش را به زحمت دچار کند. همچنین اگر هر فردی اهل زیاده‌روی و اسراف نباشد و میانه‌روی را سرلوحه کار خود قرار دهد، بی شک در معیشت خود دچار مشکل نمی‌شود و خداوند هم او را کمک خواهد کرد.

 پی‌نوشت‌ها:
[1]مستدرک الوسایل ج13 ص 84
[2]وسائل الشیعه، ج15، ص348
[3]وسائل_الشیعه ج۶ ص۴۹۷
[4]سفینه البحار،ج 2، ص 42
[5]نهج البلاغه، حکمت ۱۳۷
[6]كافى ج 2، ص 151
[7]سوره نور آیه ۳۲
[8]بحارالانوار، ج۱۷، ص10
[9]وسائل الشیعه‌، شیخ حر عاملی‌، ج 6، ص 112
[10]مصباح الكفعمی‌، عاملی كفعمی‌، ص 444
[11]اعلام الدین‌، دیلمی‌، ص 377
[12]نهج الفصاحه، حدیث ۳۰۰۴
[13]وسائل الشیعه، ج 15، ص 278


5 عملی که عرش خداوند را می لرزاند!

 


ای فرزندان عبدالمطلب پروردگار تان را به وسیله این كلمات مقدس بخوانید. قسم به خدایی كه جان من به دست او است هیچ بند‌ه‌ای از روی اخلاص دینش به وسیله این كلمات خداوند را نخواند جز اینكه عرش به جهت او به لرزه افتاد».


 

یتیم

 

از آنجا که برخی گناهان خانمان سوز است و ارتکاب آنان می تواند بنیان زندگی را متلاشی کند لازم است تا گناهان این چنینی را بیش از پیش شناخته و از آنها دوری گزینیم.

گناه در هر حال موجبات خشم خدا را در پی دارد. اما در این میان برخی گناهان از شدت بیشتری برخوردار است و میتوان گفت هم در عاقبت و هم در عقوبت آدمی تاثیر بسزایی خواهد داشت.

معانی عرش الهی

1- عرش به معنای کل نظام هستی.[1] 2- عرش به معنای محل صدور اوامر الهی.[2] 3- عرش به معنای احاطه پروردگار. [3]. 4- عرش به معنای علم خداوند. 5 - عرش به معنای هر یک از صفات الهی[4]. 6- عرش به معنای قلب انسان مومن.[5]

 

1-اشک و ناله یتیم

از جمله اتفاقات بسیار دردناکی که خشم الهی را در پی دارد ناراحت کردن افراد یتیم است. در متون اسلامی بخصوص در فرهنگ قرآن خدای متعال برای ایتام حقوق مشخص و واجبی را معین فرمود است که بی توجهی به آن حقوق واجب عذاب و قهر الهی را به دنبال خواهد داشت. أَرَأَیْتَ الَّذی یُكَذِّبُ بِالدِّینِ فَذلِكَ الَّذی یَدُعُّ الْیَتیمَ؛ [ماعون2/-1] آیا آن را كه روز جزا را دروغ مى‏شمرد دیدى؟ او همان كسى است كه یتیم را به اهانت مى‏راند.»

در روایتی از رسول اکرم(صلی الله علیه واله و سلم) نقل شده است که فرمودند:‏ إِنَ‏ الْیَتِیمَ‏ إِذَا بَكَى‏ اهْتَزَّ لَهُ‏ الْعَرْشُ‏ فَیَقُولُ الرَّبُّ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى مَنْ هَذَا الَّذِی أَبْكَى عَبْدِیَ الَّذِی أَسْلَبْتُهُ أَبَوَیْهِ فِی صِغَرِهِ فَوَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی لَا یُسْكِتُهُ أَحَدٌ إِلَّا أَوْجَبْتُ لَهُ الْجَنَّةَ؛ [6] به راستى، چون یتیم بگرید عرش خدا به لرزه درآید و پروردگار فرازمند فرماید: چه كسى این بنده‏‌ام را كه در كودكى پدر و مادرش را از او گرفتم گریانده است؟ به عزّت و بزرگى خویش سوگند كه كسى او را آرام و ساكت نكند جز آنكه بهشت را بر او واجب گردانم.»

امام صادق(علیه السلام) فرموده در میان چیزهایی كه خداوند برای بندگانش حلال كرده چیزی به اندازه طلاق مورد خشم و غضب خداوند نمی باشد

2-مدح فاجر و گنهکار

هر تعریف و تمجید هم باید متناسب و به اندازه فضیلت و خیری باشد که در یک شخص است. به تعبیر حضرت علی علیه السلام:

مدح و ثنا بیش از حدّ ، تملّق است و کمتر از حدّ ، ناتوانی است یا حسد.» (نهج البلاغه، حکمت 347)

کسی که از افراد ناشایسته تعریف کند، به تعبیر امام عسکری علیه السلام در معرض اتّهام است؛ یعنی چه بسا به خاطر دنیا و رسیدن به مال و مقام و موقعیّت باشد. چنین تعریفی، هم ستایشگر را از اعتبار می اندازد، هم برای فرد مورد ستایش زیان دارد، چون او را مغرور و خودپسند می کند و غرور، او را به تکبّر می کشاند.

از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده است که: در چهره ی ستایشگران خاک بپاشید». (میزان الحکمه، حدیث 573)

معنای آن این است که به چاپلوسان متملّق میدان ندهید تا با تعریف های بی جا، دام فریب و ریاکاری بگسترانند و بازار حقیقت کساد گردد و چاپلوسی رواج پیدا کند.

از پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله و سلم) نقل شده است: إذا مُدِحَ الفاجِرُ اهتَزَّ العَرشُ و غَضِبَ الرَّبُّ؛‌[7]هرگاه بدكار ستوده شود، عرش بلرزد و پروردگار به خشم آید.»

 

طلاق

3-طلاق

امام صادق (علیه السلام) فرموده در میان چیزهایی كه خداوند برای بندگانش حلال كرده چیزی به اندازه طلاق مورد خشم و غضب خداوند نمی باشد.[8] در روایت دیگری از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است: تَزَوَّجُوا وَ لَا تُطَلِّقُوا فَإِنَّ الطَّلَاقَ یَهْتَزُّ مِنْهُ الْعَرْش‏؛[9] ازدواج كنید و طلاق مدهید كه از طلاق عرش بلرزه آید.»

 

4- ذکر اسامی مقدس الهی

از جمله آموزه‌هایی که در فرهنگ دعا و مناجات مورد توجه و سفارش قرار گرفته است بیان و ذکر اسامی مقدس الهی در حین طلب حاجت و نیایش به درگاه الهی است؛ از این رو در ادعیه های مختلفی به هنگام استغاثه به درگاه الهی از اسامی مبارک و مقدس الهی استفاده شده است. در بحار، دعای مفصل و طولانی از رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ نقل شده كه در آن دعا آمده است: اللهم إنی أدعوك باسمك الواحد الاعز ، وأدعوك اللهم باسمك الصمد ، وأدعوك اللهم باسمك العظیم الوتر ، وأدعوك اللهم باسمك الكبیر المتعال و رسول خدا (صلی الله علیه واله و سلم) به فرزندان عبدالمطلب فرمود: یا بنی عبد المطلب سلوا ربكم بهولاء الكلمات، فوالذی نفسی بیده ما دعا بهن عبد بإخلاص دینه إلا اهتز له العرش [10].

به راستى، چون یتیم بگرید عرش خدا به لرزه درآید و پروردگار فرازمند فرماید: چه كسى این بنده‏‌ام را كه در كودكى پدر و مادرش را از او گرفتم گریانده است؟ به عزّت و بزرگى خویش سوگند كه كسى او را آرام و ساكت نكند جز آنكه بهشت را بر او واجب گردانم»

ای فرزندان عبدالمطلب پروردگارتان را به وسیله این كلمات مقدس بخوانید. قسم به خدایی كه جان من به دست او است هیچ بند‌ه‌ای از روی اخلاص دینش به وسیله این كلمات خداوند را نخواند جز اینكه عرش به جهت او به لرزه افتاد.» 

 

5- تعیین تکلیف کردن برای خدا

خیلی از ما عادت داریم در کار خداوند و حکمت های خداوند اما و اگر و شک و شبهه می کنیم . نعوذ بالله تعیین تکلیف می کنیم که "اگر خداوند این کار را نمی کرد بهتر بود، یا بر عکس"، یا خدایا این چه دنیایی است که آفریده ای؟ اگر آنگونه که در نظر من است بود بهتر بود ، یا این کار خداوند نقص دارد و آن یکی ضعف دارد، این ها همه ناشی از کفر ما و عدم معرفت و شناخت ذات باری تعالی است ، این نسنجیده گویی ما از مواردی است که عرش خدا را می لرزاند و خشم خداوند را بر می انگیزد .

در روایت آمده است: منْ أَعْلَمَ اللَّهَ مَا لَمْ یَعْلَمْ اهْتَزَّ لَهُ عَرْشُه‏؛ كسی كه بخواهد به خدا چیزی را كه نمی داند یاد دهد عرش خدا به لرزه در می آید. » (بحار الأنوار، ج‏75 ص 266 ، باب 23، مواعظ الصادق جعفر بن محمد ع و وصایاه ص : 190)

 

پی نوشت ها:

[1].ر.ک: مطهری، مرتضی، آشنایی با قرآن، تهران، انتشارات صدرا، 1377، ج5، ص74،

[2].ترجمه المیزان، ج17، ص453.

[3].طیب، سید عبدالحسین، اطیب البیان، انتشارات اسلام، 1378، ج7، ص12

[4].حر عاملی، محمد بن حسن، الفصول المهمه فی اصول الائمه، موسسه معرف اسلامی امام رضا، 14ق، ج1، ص228

[5].ر.ک: عربی، محی الدین، الفتوحات المکیه، 4جلدی، بیروت، دارالصادر، ج1، ص 215

[6]. ابن بابویه، محمد بن على،ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 200

[7]. تحف العقول : 46

[8]. حر عاملی وسائل الشیعه چاپ آل البیت ج 22 ص 8

[9]. مكارم الأخلاق، ص197

[10]. مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج 14، ص 338


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

Blue word